مهربانی خدا

تا توانستیم گناه کردیم

نه نعمتهایش را از ما گرفت

و نه گناهانمان را فاش کرد

اگر بندگی اش را می کردیم چه می کرد

[ بازدید : 204 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 1 بهمن 1393 ] 23:25 ] [ رضا ]

[ ]

خودتون بخونید بیشتر متوجه میشید!
اینم واسه اونایی که به قرآن شک دارن! @};-
[​IMG]

حرفی میمونه؟؟!

===========ویرایش==================
متن کاملتر همراه با منبع


همه دوستان حتما با چنين نوشته هايي در شبكه اينترنت روبرو شده اند:
أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (108) لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْاْ رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (109)
آيا كسي كه اساس كار خود را بر پايه تقواي خدا و رضايت او گذاشته كارش بهتر است يا كسي كه اساس كار خود را بر كنار پرتگاهي نهاده كه در حال فروريختن است و با آن در آتش جهنم مي‌افتد؟ و خدا مردم ستمگر را هدايت نمي كند. (108)
بنايي كه ساخته‌اند همواره مايه تشويش در دلهايشان خواهد بود تا آن هنگام كه دلهايشان تكه ‌تكه شود و خدا دانا و حكيم است(109).
آدرس برجهاي دوقلو:

New York City, No. 108/109 JORF HARR Street
حالا به اين نکات توجه کنيد :

- در آيات مورد نظر عبارت "جرف هار" به کار رفته که نام خيابان برجهاي دوقلو “Jorf Harr” است.
- شماره آيات مورد نظر 108 و 109 مي باشد که برابر با آدرس برجهاي دوقلوست. ضمناً در بعضي از نسخه هاي قرآن شماره اين دو آيه 109 و 110 مي باشد که در اين صورت نيز 110 برابر با تعداد طبقات برجهاي دوقلوست.
- سوره توبه 9امين سوره قرآن مي باشد که برابر با ماه حادثه 11 سپتامبر است.
- سوره توبه در جزء 11ام قرآن قرار دارد که برابر با روز حادثه 11 سپتامبر است.
- سوره توبه در حزب 21ام قرآن قرار دارد که برابر با قرن حادثه 11 سپتامبر است.
- تعداد حروف سوره توبه تا اين آيات 2001 حرف مي باشد که برابر با سال حادثه 11 سپتامبر است.
كه حقير را بر آن داشت كه در مورد جرف هار تحقيق كنم و ببينم كه آيا واقعا در شهر نيويورك خياباني به نام "جرف هار" هست يا نه كه با يك سرچ در يك سايت خارجي با اين مطلب روبرو شدم
Is there any streets named JURF HAAR or JORF HARR in the new york city?
I am just studying a comment about one of the Quran claimed to predict the 9/11 attack on NY and i really want to check whether such a street exist in NY or not? I also would be grateful if somebody tells me that why they (New York municipality) named this street Jorf Haar ? It looks like very strange name to me
ترجمه مطلب از حقير:

به صورت خلاصه گفته كه ميگويند قرآن حادثه يازده سپتامبر رو پيش بيني كرده و من ميخواهم بررسي كنم كه آيا واقعا خياباني به اين نام وجود دارد در نيويورك يا نه ؟ من ميخواهم بدانم كه اصلا چرا شهرداي نيويورك اسم اين خيابان را جرف هار گذاشته ، چون اين نام براي من خيلي عجيب هست
و بنده هر پاسخي را كه بررسي كردم در جواب گفته اند No, that street does not exist in NYC.، چنين خياباني به اين اسم در نيويورك وجود نداره و يكي هم در پاسخ نوشته Maybe it translates into something
حتی شخصی نوشته که اصلا چنین خیابانی در منطقه وقوع حادثه هم وجود ندارد.
چرا که سالها در نیویورک کار کرده و زندگی نموده است و با آن آشناست.
آيا حقيقت دارد که واقعه 11 سپتامبر در قرآن کريم ذکر شده است؟
در پاسخ به اين سؤال توجه به نکات ذيل حائز اهميت است:
يکم :

مسلما در اينکه خداوند متعال به تمامي حوادث عالم از ابتداي خلقت تا پايان آن علم کامل دارد هيچگونه جاي شک و ترديدي نيست اما اين که توقع داشته باشيم که هر حادثه اي هر چند مهم که در جهان اتفاق مي افتد در مرتبه ظاهر قرآن آمده باشد، به هيچ وجه با فلسفه قرآن و هدف از نزول آن سازگار نيست. زيرا هدف از نزول قرآن، هدايت، تربيت و تکامل انسان است و در اين راه اين کتاب ارزشمند الهي از هر آنچه که براي نيل به سعادت فردي و اجتماعي بشر در دو جهان لازم است، فرو گذار نکرده است (ما فرطنا في الکتاب من شيء» (انعام، آيه 38).
منتها گاهي به صورت کلي اين اسباب بيان شده است مانند دعوت به کسب علم و دانش و... و گاهي به جزئيات پرداخته مانند بيان معارف عظيم الهي، احکام اسلامي و مسائل اخلاقي، پند و اندرز از سرگذشت اقوام و ملت هاي پيشين وبيان مسأله مرگ و جهان آخرت و... در هر صورت قرآن کتاب هدايت است و بس.
البته بايد توجه داشته باشيد که آنچه اکنون مورد بحث ماست مرتبه ظاهر قرآن است که براي بشر عادي فهم پذير است نه مرتبه باطن آن که در دسترسي راسخون في العلم است. بنابراين مانعي ندارد که همه حقايق هستي در مرتبه باطن قرآن وجود داشته باشد و پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) از آن اطلاع داشته باشند، ولي در مرتبه ظاهر و فهم بشر عادي قابل فهم و درک نباشد.
دوم :

اين که انتظار داشته باشيم که تمامي حوادث جهان از ابتداي خلقت تا پايان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آينده را پيش گويي کرده باشد به هيچ وجه با آنچه ما از ظواهر قرآن مي يابيم تناسب ندارد بلکه چه بسا برخلاف فلسفه و کار ويژه آن باشد، بله در قرآن کريم در مواردي که اصل هدايت انسانها و يا اعجاز قرآن اقتضا مي نموده، سرگذشت هاي آموزنده از زندگي ملت هاي پيشين و پيامبران آنان آورده و يا اين که برخي موضوعات نظير پيروزي لشکر روميان در مقابل امپراطوري ايران (در سال هاي اوليه ظهور اسلام) را پيش بيني کرده است، ولي همانگونه که گذشت به هيچ وجه انتظار تبيين تمامي حوادث را نمي توان از قرآن داشت.
سوم :

هر چند قرآن کريم از بيان تمام جزئيات حوادث زندگي بشري در آينده امتناع ورزيده، اما در راستاي اهداف خويش يعني هدايت، تربيت و تأمين سعادت دنيوي انسانها، به تبيين خطوط اساسي زندگي بشر براساس سنت هاي ثابت و غير قابل تغيير الهي پرداخته است؛ سنت هايي که از ابتداي حيات بشر همواره ترسيم کننده سرنوشت آن بوده و تا قيامت نيز ادامه خواهد داشت.
به عنوان نمونه ؛ قرآن کريم در آيات متعددي از قطعيت سقوط فرهنگ ها، تمدن ها و نظام هاي بشري بحث مي کند و اين تغيير و تحول در ميان زندگي امت ها را يکي از سنت هاي مهم و غير قابل تخلف دستگاه حکيمانه خلقت تلقي مي کند: «قد خلت من قبلکم سنن فسيروا في الارض فانظروا کيف کان عاقبه المکذبين . هذا بيان للناس و هدي و موعظه للمتقين . ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين...؛ پيش از شما سنت هايي وجود داشت پس در روي زمين گردش کنيد و بنگريد سرانجام تکذيب کنندگان آيات خدا چگونه بوده است اين بياني است براي عموم مردم و هدايت و اندرزي است براي تقوا پيشگان و شما اي ايمان آوردگان سست نشويد و اندوهگين مگرديد که شما برتريد اگر به راستي ايمان داشته باشيد...» (آل عمران، آيه 137 تا 139)
بررسي آيه فوق اين واقعيت را نمايان مي سازد که علت انحطاط تمدن ها دوري و فاصله گرفتن آنها از خداوند و تعاليم پيامبران الهي بوده است، اين آيه ضمن عبرت آموزي به مسلمانان، به آنها اميد مي دهد که در صورت حفظ ايمان به خداوند و حرکت در مسير هدايت الهي نه تنها دچار انحطاط نمي شوند، بلکه برتري و پيروزي از آن آنهاست.
براساس يکي ديگر از سنت هاي الهي، بين دگرگوني هاي اجتماعي با تحولات و تغييرات دروني جامعه و مردم همبستگي عميق وجود دارد، طبق اين ضابطه الهي تنها دگرگوني و تحول فکري و عقيدتي و رفتاري و اخلاقي مطلوب و يا نامطلوب، يک قوم و يک جامعه و ملت است که مي تواند زمينه پرداز و علت دگرگوني ها و تغييرات تکامل يا ارتجاعي در ابعاد و جوانب مختلف حيات آن قوم و نسل جامعه باشد: «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم ؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم و جامعه اي را دگرگون نخواهد ساخت مگر زماني که خود آن جامعه حالشان را از درون دگرگون سازند» (رعد، آيه 11)
به طور خلاصه از ديدگاه اسلامي و با بررسي سرنوشت تمدن هايي که دچار فروپاشي و انحطاط شده اند، مي توان به اين جمع بندي دست يافت که مهمترين عامل سقوط تمدن ها عبارتند از:
1- بشري بودن آنان و عدم ارتباط با تعاليم الهي.
2- انحراف و انقطاع از تعاليم اصيل الهي .
و اگر تمدني از دو خصوصيت فوق مبرا باشد يعني اولا بر پايه تعاليم اصيل الهي شکل گرفته باشد و ثانيا به صورت مستمر در اين راه باقي بماند، به هيچ وجه زوال و نابودي در آن راه ندارد. زيرا هر امري که صبغه الهي داشته باشد، جاوداني است: «ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا يکسبون؛ اگر مردم آبادي ها ايمان مي آوردند و راه توحيد و تقوا را پيش مي گرفتند، بي ترديد براي آنها برکت هايي از آسمان و زمين مي گشوديم اما آنان راه تکذيب و انکار لجوجانه حق را در پيش گرفتند پس به خاطر کارهايي که انجام دادند آنان را مؤاخذه کرديم» (اعراف، آيه 96)
و همچنين در آيه اي ديگر مي فرمايد: «و ألو استقاموا علي الطريقه لأسقيناهم ماءا غدقا؛ و اگر اينان راه مستقيم توحيد و تقوا را ادامه دهند ما اينان را از روزي و نعمت هاي فراوان سيراب مي سازيم» (جن، آيه 16)
چهارم - بالاخره در خصوص حادثه يازده سپتامبر و ذکر آن در قرآن مي توان چنين گفت: اين که آيه خاصي درباره اين موضوع در قرآن وجود داشته باشد مانند پيش بيني پيروزي لشکر روم (به عنوان اهل کتاب) بر لشکر ايران (به عنوان مشرکان) که در آيات ابتداي سوره روم آمده و درست در چند سال بعد از ظهور اسلام به حقيقت پيوست، چنين آيه اي در اين زمينه وجود ندارد و آيه 109 سوره توبه را که برخي افراد ناشناخته شايع کرده اند نه تنها درباره موضوعي کلي است و بسياري از حوادث فردي و اجتماعي بشر از ابتداي خلقت تا پايان آن را شامل مي شود، بلکه در جزئيات مانند تعداد طبقات برج هاي دوقلوي مرکز تجارت جهان آمريکا و نام خيابان و... هيچ گونه مطابقتي ندارد. اما اگر منظور مطابقت برخي آيات قرآن - که بيانگر سنت هاي ثابت الهي در مورد ظهور و سقوط تمدن هاي بشري است [ر.ک: ظهور و سقوط تمدن ها از ديدگاه قرآن، علي کرمي، نشر مرتضي قم]
با اين حادثه و ساير واقعياتي که در جامعه آمريکا مشاهده مي نماييم [ر.ک: عصر امام خميني، احمد رضا حاجتي، بوستان کتاب قم - آمريکا پيشتاز انحطاط، روژه گارودي] و همه حاکي از زوال اين تمدن منحوس است، بله مي توان بر اساس آيات متعدد افول و انحطاط حتمي آمريکا را پيش بيني نمود که حادثه 11 سپتامبر تنها مصداق کوچکي از آن است.
منابع :
كانون گفتگوی قرآنی

[ بازدید : 341 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 7 بهمن 1393 ] 0:20 ] [ رضا ]

[ ]


الیس الله بکاف عبده

الیس الله بکاف عبده




حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اعتماد بر خدا

یکی از بهترین نمونه و اسوه برای این نوع توکل همانا حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) است که در آن شرایط حساس به پروردگار خود اعتماد کرد آن گاه که بت پرستان تصمیم گرفتند او را در میان آتش بسوزانند و از بین ببرند .

قرآن کریم جریان را چینین بازگو می‌فرماید :

قالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا اِلهَتَکُم اِن کُنتُم فاعِلینَ .
گفتند : او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر کاری از شما ساخته است .

برخی نوشته‌اند :

. . . جمعوا الحطب شهراً ثم اوقدوها ، واشتعلت و اشتدت ، حتّی أن کان الطائر لیمر لجنباتها فیحترق من شدّه وهجها . . .
. . . یک ماه هیزم جمع آوری کردند و آن قدر هیزم روی هم ریختند که هنگام آتش زدن هیزم ها به‌ قدری شعله ی آتش شدید بود که حتی پرندگان قادر نبودند از آن منطقه عبور کنند زیرا پر و بالشان آتش می‌گرفت . . .

آن‌ قدر برای جمع آوری هیزم کوشش می‌کردند و به آن اهمیت می‌دادند که مرحوم طبرسی می‌نویسد :

. . . حتّی آن الرّجل منهم لیمرض فیوصی بکذا و کذا من ماله فیشتری به حطب و حتّی آن المرأه لتعزل فتشتری به حطباً .
. . . کسانی که بیمار بودند و به زنده بودن خود امید نداشتند وصیت می‌کردند که مقداری از مال آنان را صرف خریدن هیزم برای سوزانیدن ابراهیم کنند و حتی برخی از زنان که کارشان پشم ریسی بود [ و با این زحمت برای خود مال تهیه می کردند ] از درآمد آن هیزم تهیه می‌کردند .

فخر رازی می‌نویسد :

حتّی آن المرأه ، لو مَرضت قالت : ان عافانی الله لَأجعَلَنَّ حطباً لابراهیم ونقلوا له الحطب علی الدّواب اربعین یوماً
اگر زنی مریض می‌شد نذر می‌کرد چنان چه شفا یابد مقداری هیزم برای سوزانیدن ابراهیم تهیه کند .

به هر حال ، تا آنجا که توان داشتند هیزم روی هم انباشتند و آن گاه که هیزم ها را آتش زدند و خواستند حضرت ابراهیم را در میان آتش بیفکنند ، از شدت حرارت نمی توانستند نزدیک آتش بروند تا اینکه شیطان منجنیقی برای آنان ساخت و ابراهیم را بر بالای آن نهادند و او را به درون آتش پرتاپ کردند .

امام صادق (ع) فرمود :

لَمّا اُجلِسَ اِبراهیمُ فِی المَنجَنیقِ وَ اَرادُوا اَن یَرمُوا بِهِ فِی النّارِ أتاهُ جَبرائیلُ عَلَیهِ السَّلامُ فَقالَ : السَّلامُ عَلَیکَ یا اِبراهیمُ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ اَلَکَ حاجَهٌ فَقالَ أمّا اِلَیکَ فَلا .
هنگامی که ابراهیم را بالای منجنیق گذاشتند و می‌خواستند او را در آتش بیفکنند جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت : آیا نیاز داری که به تو کمک کنم ؟ ابراهیم در جواب گفت : امّا به تو نه !

فَقالَ جَبرَئیلُ فَاسئَل رَبَّکَ .
جبرئیل به حضرت ابراهیم پیشنهاد کرد [ حال که از من کمک نمی طلبی ] پس از خدا نیازت را بخواه .

فقال : حَسبی مِن سُؤالی عِلمُهُ بِحالی
و ابراهیم گفت : همین قدر که از حال من آگاه است کافی است .

چـون رهــا از منجنیق آمـــــــد خلیل آمـــــــــد از دربــــــار عـــزت جـبـرئــیـل
گـفـت « هَـل لَکَ حاجَهٌ یا مُجتَبی » گــفــت « أمّــا مِــنــکَ یـا جَـبـریـلُ لا »
مــن نــدارم حاجتــی از هـیــچ کس با یکــی کار من افتاده اســــــت و بس
گـفـت بـا او جـبـرئـیـل ای پـادشـــاه پس ز هر کس با شــــدت حاجت بخواه
گفت اینجا هســـــت نامحرم مقــال عـلـمه بـالـحال حســـــبی بالســــؤال
گــر ســــزاوار مــن آمـــــد سوخـتن لـــب ز دفع او بـــبـــایــــــــد دوخــتــن
مـی‌تـوانـد آتــشـــم گـلــشــن کـنـد شــــــعله ها را شــــــاخ نســترون کند
من نمـی‌خواهـم جز آنچـه خواهد او حـال مـن مـــــی‌بـیـنـد و مــــی‌دانـد او

و سرانجام ، برای این که کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد که :

وَ قُلنا یا نارُ کُونی بَرداً و سَلاماً عَلی اِبراهیمَ
و ما گفتیم : ای آتش ! سرد و سالم بر ابراهیم باش .

و آن‌چنان آتش سرد شد که :

لَو لَم یَقُل سَلاماً لَأَهلَکَهُ بَردُها .
اگر خدای متعال به آتش نمی فرمود بر ابراهیم سالم باش و تنها می‌فرمود سرد باش ، جان ابراهیم از سرما به خطر می‌افتاد .

آری ، کسی که تا این حد بر خدا توکل کند خداوند متعال نیز او را از گرفتاری‌ها و سختی‌ها نجات می‌دهد و آتش را تبدیل به گلستان می‌کند .

[ بازدید : 183 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 6 بهمن 1393 ] 22:57 ] [ رضا ]

[ ]

توکل یک پسر بچه

اهالی روستایی به دلیل بی‌آبی تصمیم گرفتند برای نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحانی روستا رفتند و از او خواستند تا زمانی برای نماز باران مشخص نماید. روحانی به آن‌ها گفت: روزی با پای برهنه همه بیرون از آبادی همه حاضر شوید تا نماز باران بخوانیم. روزی که تمام اهالی برای دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحانی به جمعیت نگاهی کرد و توجه او به یک پسر بچه جلب شد که با چتر آمده بود. روحانی جمعیت را رها کرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند که پس چرا نماز باران نمی خوانی؟ او به مردم گفت: چون در میان شما فقط این پسر بچه اعتقاد واقعی به خدا دارد و با توکل به او، به اینجا آمده و اشاره‌ای به پسر بچه‌ای که با چتر آمده بود، نمود.«۳»

[ بازدید : 156 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 6 بهمن 1393 ] 22:49 ] [ رضا ]

[ ]

زیست انسان


موضوع صحبت راجع به : مطابقت یافته های زیست شناسی و آیات قرآنی

به خصوص در مورد جهان شگفت انگیز جنین و مراحل رشد جنین

کلاً اهداف نگرشی ( تغییر در رفتار ) درس زیست شناسی ( این است که )

1- به پدیده های زیستی به عنوان نشانه های حاکمیت تدبیر الهی در جهان بنگریم

2- با مطالعه و برسی و پدیده های زیستی به علم و قدرت خالق آنها پی ببریم

همانطور که در آیۀ 53 سورۀ فضیلت می فرماید:

بسم الله الرحمن الرحیم

سنر یهم آیا تنافی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق (به زودی آیات خود را راجع به کیهان و خود شناسی و به بشر ارائه خواهیم داشت تا روشن شود برای ایشان به درستی که او حق است)

آیات آفاقی : همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی بر آنها حاکم است و آفرینش انواع جانداران و گیاهان و کوه ها و دریاها با عجائب و شگفتی های بی شمارش و موجودات گوناگون اسرار آمیزش که هر زمان اسرار تازه ای از خلقت آنها کشف می شود هر یک آیه و نشانه ای است بر حقانیت ذات پاک او .

آیات انفسی : همچون آفرینش دستگاه های مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوان ها و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران ، تعداد سلولهای یک انسان متوسط 60 تریلیون است که 28 میلیارد آن سلول عصبی است و هر سلول شبیه یک کامپیوتر عمل می کند و از آن بالاتر اسرار و شگفتی های روح انسان می باشد که هر گوشه ای از آن کتابی است از معرفت پرودگار و خالق جهان .

در پایان این آیه بیان لطیف و جالب را با جملۀ زیبا و پر معنای دیگری تکمیل کرده می افزاید .

اولم یکف بربک انه علی کل شیء شهید (آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیز شاهد و گواه است .)

چه شهادتی از این بر تر و بالا تر که با خط تکوین ، قدرت خویش را بر پیشانی همۀ موجودات نوشته است .

در صفحه برگهای درختان ، در لا به لای گل برگها و در میان طبقات اسرار آمیز مغز و بر روی پرده های ظریف چشم بر صفحه آسمان و بر قلب زمین و خلاصه بر همه چیز نشانه های توحید خود را نوشته و گواهی دهده است .

درقرآن مسائل علمی بیان شده است که بعد ها دانشمندان به اسرار شگفت انگیز آن پی برده اند چنانچه در آیه 3 سوره رعد می فرماید :

و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین ( از تمام میوه ها دو جفت در زمین قرار دارد )

اشاره به این که درختان میوه موجودات زنده ای هستند که دارای سلولهای نر و ماده می باشند که از طریق لقاح بارور می شوند دارد . اگر لینه دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدی در اواسط قرن 18 میلادی موفق به کشف زوجیت عمومی و همگانی در جهان گیاهان شد . قرآن مجید در 1400 سال قبل از آن ، این حقیقت را فاش ساخت و این خود یکی از معجزات علمی قرآن مجید است که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانی می باشد .

همچنین از آنجا که زندگی انسان و همۀ موجودات زنده و مخصوصاً گیاهان و میوه ها بدون نظام دقیق شب و روز امکان پذیر نیست در قسمت دیگر این آیه از این موضوع سخن به میان آورده می گوید .

یغشی اللیل النهار : خداوند به وسیلۀ شب روز را می پوشاند و پرده بر آن می افکند

چرا که اگر پرده تاریک شب نباشد ، نور مداوم آفتاب ، همۀ گیاهان را می سوزاند و اثری از میوه ها و بطور کلی از موجودات زنده بر صفحۀ زمین باقی نمی ماند .

در پایان آیه می فرماید :

ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون .( در اینها آیات و نشانه های است برای آنها که تفکر می کنند .)

اما در مورد جهان شگفت انگیز جنین

در هفت سوره از سوره های قرآن اشاره به آفرینش انسان و چگونگی خلقت او شده است و در آیۀ 14 سوره نوح می فرماید :

و قد خلقکم اطوارا : ( خداوند شما را در اطوار و مراحل مختلفی بیافرید .)

مرحلۀ اول : در آیه 12 سورۀ مومنون می فرماید :

و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین . (ما انسان را از عصاره و فرآورده های خاک آفریدیم .)

چرا که نطفۀ انسان مولود غذاهای گوناگونی است که از گیاهان و جانوران سرچشمه می گیرد – جانوران هم از گیاهان تغذیه می کنند و گیاهان بخشی از مواد مورد نیاز خود را از خاک می گیرند بنابر این نطفۀ انسان که بعد ها بصورت انسان در می آید مولود خاک می باشد .

در مرحلۀ دوم : در آیه 54 سورۀ فرقان می فرماید:

هو الذی خلق من الماء بشراً ........ . ( اوست خدائی که بشر را از آب بیافرید )

در مرحلۀ دوم می توان گفت انسان از آب آفریده شده است .

زیرا از نظر زیست شناسان ، انسان به اسفنجی می ماند که او را آب فراگرفته است یک فرد 70 کیلویی حدوداً 65 در صد وزن بدن را آب تشکیل می دهد ، 50 لیتر آب دارد و این نسبت ثابت است و غیر ممکن است که این نسبت را تغییر داد بدون اینکه دچار ناراحتی نشود اگر 20 در صد آب بدنش را از دست بدهد دیگر سلامتی خود را باز نخواهد یافت .

آب در سلولهای بدن انسان دارای مقدار زیادی پتاسیم بوده و عملاً فاقد نمک است ولی آب خارج از سلولها پتاسیم ندارد بلکه مقدار زیادی نمک دارد و این ترکیب آب خارج از سلولها به آب دریائی شباهت دارد که میلیونها سال قبل اولین اشکال حیات در آن شکل می گرفت و بعد ها وقتیکه موجودات آبی به خشکی روی آوردند ، دریای درون را نیز با خود آوردند . چون بدون آن زندگی برایشان در خشکی ممکن نبود .

این پدیده های شگفت انگیز گفته قرآن را تأیید می کند که می فرماید . اوست خدائی که انسان را از آب آفرید در مرحلۀ سوم : در آیۀ 2 سوره علق می فرماید:

خلق الانسان من علق . ( خداوند انسان را از علق آفرید )

علق به اسپرماتوزوئید گفته می شود که به سلول ماده می رسد و با آن ترکیب می شود .

در مرحلۀ چهارم : در آیۀ 2 سورۀ انسان می فرماید:

انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج . ( ما انسان را از نطفه مخلوط ( سلول تخم ) پدید آورده ایم . )

ترکیب سلول جنس نر و ماده منجر به پیدایش سلولی به نام تخم می شود که تقسیمات این سلول جنین را به وجود می آورد .

اگر بهترین شرایط محیطی برای سلول نر و سلول ماده فراهم شود قادر به ادامۀ زندگی نیستند و به زودی می میرند .

مگر آنکه با یکدیگر ترکیب شوند و سلول تخم یا به اصطلاح قرآن امشاج به وجود آورند .

پس از تقسیمات سلولی متوالی این سلول جنین اولیه به صورت توده ای از سلولها وارد رحم شده تا ادامه رشد خود را در آنجا انجام دهد در آیه دیگری می فرماید( آیه 24 سوره حشر)

هو الله الخالق الباری المصور له السماء الحسنی .( اوست خدای که آفریننده و جدا کننده و نگارنده صورت انسانی است و برای اوست اسماء حسنی .)

در مرحلۀ پنجم : در آیۀ 6 سورۀ العمران می فرماید :

خداست آنکه صورت شما را در رحم مادران هر گونه بخواهد می نگارد خدایی که جز ذات یکتا نیست که به هر کار خواهد توانا و به همه چیز داناست .

مراحل ساختمانی جنین را می توان در سه مرحله خلاصه کرد :

1- تولید توده زیادی از سلولها

2- مجزا شدن سلولها از یکدیگر و رفتن هر یک به جای خود

3- تصویر و صورت بندی جنین

این سه مرحله را قرآن کریم در ضمن سه کلمه بیان داشته

1- هو الله الخالق اوست خدایی که آفریننده ( انبوه سلولها ) است

2- الباری خدایی که جدا کننده ( سلولهاست )

3- المصور خداوند پیکر سازی که به این سلولها صورت انسانی می دهد .

در سورۀ زمره آیه 6 می فرماید :

خداوند شما را در شکم مادر می آفریند ، آفرینش به دنبال آفرینش دیگر که در سه تاریکی قرار دارد .

به تدریج سه پرده جنین را در بر می گیرد این پرده ها ظاهراً یک پوست بیشتر نیستند ولی اگر آنرا با میکروسکوپ به دقت نگاه کنیم همانطور که در آیه قرآن ذکر شده است می بینیم که از سه پرده تشکیل شده است .

1- پرده آمینون 2- پرده کوریون 3- پرده آلان تویید

مایع

پرده آمینون پرده ای است که از نمو سطح خارجی جنین حاصل و از اطراف توسعه پیدا می کند تا فضایی به نام حفره آمینون در پشت جنین به وجود آورد و آنگاه در حفره آمینون مایع زلالی پدید می آورد .

پرده کوریون : خارج از پرده آمینون قرار دارد و به کمک آن جنین محفوظ می ماند .

پرده آلانتوئید : در ناحیه شکمی جنین است و به جذب غذا کمک می کند .

فاصله میان پرده آمینون و جنین مایعی وجود دارد که هر گاه ضربه ای به شکم وارد شود این ضربه به مایع منتقل می گردد و در آن خنثی می شود .

در آیۀ 14 سوره مومنون می فرماید :

انشا ناه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخااقین (سپس آفرینش و تحولی دیگر در جنین پدید آوردیم ( و از روح خود در وی دمیدیم ) آفرین بر قدرت کامل بهترین آفریننده .)

پس از صورت بندی جنین مرحلۀ دمیدن روح فرا می رسد .

لازمه استقرار روح در جسم پیدا شدن بستر مناسب یا به عبارت دیگر آرایش مطلوب در اجزاء ماده است .

بطور کلی با وارد شدن هر گونه نقص شدید در جسم جدا شدن روح از جسم اجباری و حتمی می گردد


منبع:

وبلاگ دنیای زیست شناسی

نگارش در تاريخ چهارشنبه چهارم بهمن 1391 توسط بنده ی خدا | 22 نظر

[ بازدید : 183 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 3 بهمن 1393 ] 3:03 ] [ رضا ]

[ ]

اعجاز قرآن

مرکز اتحاد شیعه و اهل سنت

اعجاز علمی قرآن کریم در انجیر و زیتونرئیس گروه تحقیقاتی ژاپنی بعد از اینکه مطمئن شدند قرآن کریم 1427 سال قبل از آنان نتیجه ی پژوهش آنها را بیان کرده است اسلام آورد.دکتر طه ابراهیم خلیفه، استاد بخش گیاهان داروئی دانشگاه الأزهر مصر و رئیس قبلی این دانشگاه در مورد ماده ی متالویثوندز می گويد :این ماده ایست که مخ انسان و حیوانات دیگر به میزان بسیار کمی ترشح می کنند. این ماده ی پروتئینی دارای گوگردی می باشد که به راحتی می تواند با روی ، آهن و فسفر مخلوط گردد. این ماده برای زنده ماندن انسان بسیار مهم می باشد. ( کاهش کولسترول – جنبه ی غذائی – تقویت قلب و تنظیم تنفّس ) ترشح این ماده از مخ انسان بعد از سن 15 سالگی تا سن 35 سالگی افزایش می یابد. و بعد از این سن تا 60 سالگی ترشح آن کم می گردد. بنابراین این ماده در انسان به راحتی قابل دستیابی نمی باشد.در حیوانات دیگر نیز میزان این ماده بسیار کم است. از این رو گروهی از دانشمندان ژاپنی اقدام به جستجوی این ماده ی سحرآمیز که باعث از بین رفتن عوارض پیری می شود در میان گیاهان کردند و تنها این ماده را در دو گیاه پیدا کردند :انجیر و زیتون
و راست گفته است خداوند متعال در آنجا که فرموده است : و التين والزيتون (1) وطور سنين(2) وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِين (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ
دکتر طه ابراهیم در این قسم خداوند متعال به انجیر و زیتون و ارتباط آن با خلقت انسان در بهترین زمان و برگرداندن آن به بدترین زمان می اندیشد...بعد از نتیجه گیری از انجیر و زیتون فهمید که به کارگیری آن از انجیرِ تنها یا از زیتون تنها فایده مورد نظر را برای سلامتی انسان ندارد پس باید آن دو را باهم مخلوط کرد.دانشمندان ژاپنی نیز بهترین میزان را برای بهترین تأثیر در میزان ( یک انجیر و هفت زیتون ) یافتند.استاد طه ابراهیم خلبفه به جستجو در قرآن کریم ادامه داد و فهمید که انجیر یک بار در قرآن کریم ذکر شده و زیتون 6 بار به صورت صریح و یک بار به صورت ضمنی در سوره مؤمنون به آن اشاره شده است آنجا که می فرماید : ﴿ و شجرة تخرج من طور سيناء تنبت بالدهن وصبغ للآكلين ﴾ استاد ابراهیم طه تمام اطلاعاتی را که از قرآن کریم جمع آوری نموده بود را برای گروه تحقیقاتی ژاپنی فرستاد . و بعد از اطمینان این گروه از اینکه قرآن کریم 1427 سال قبل از آنان به نتیجه ی علمی آنان رسیده است رئیس آن گروه اسلام آورد و مجوز این کشف بزرگ را گروه ژاپنی به دکتر طه ابراهیم خلیفه داد

[ بازدید : 198 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 3 بهمن 1393 ] 2:50 ] [ رضا ]

[ ]

خدا را شکر


آگاه باشید

که دلها فقط به یاد خدا آرام گیرد

[ بازدید : 193 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 6 بهمن 1393 ] 22:52 ] [ رضا ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]